چشم

سلام ای نازنینی که أدای غریبه ها را در می آوری!

دلی را که دادم با آن بازی کنی،هدیه ای بود ناقابل...

أما یک خواهش:

کمی یواش تر لهش کن!

آخر هنوز دل است...

هنوز حس دارد...

هنوز دارد می تپد برایت!

شاید این دلی که داری لهش می کنی روزی به دردت هم بخورد ها...

نه نه...تو اگر دلت می خواهد له بشود لهش کن!

همان طوری که خودت دوست داری...