دلم سر جاشه...

سالم سالم...

مثل ساعت کار می کنه:تیک تاک تیک تاک تیک تاک...

فقط بعضی وقتا،یعنی بیش تر وقتا،یعنی...تقریبا همیشه،یه کمی خیلی می گیره...

یه جورایی احساس خفگی می کنم...

یه جورایی مطمئم که یه جای کار می لنگه...

دوباره چکش می کنم:نکنه افتاده بیرون گم شده؟؟؟؟

سالمه،سر جاشه!

پس چرا گرفته؟؟؟؟؟

سه باره چکش می کنم:سالمه،سر جاشه...

چار باره:سالمه،سر جاشه...

پنج باره:سالمه،سر جاشه...

سالمه،سر جاشه

سر جاش...سر...جاشه،سالم؟سالمه...

سالمه...سرجاش؟سر جاشه؟؟؟؟؟؟؟؟سر جاشه؟؟!!!!!!!!!

سر جاش چی کار می کنه؟؟

احساس خفگی می کنم:دلم سر جاش چی کار می کنه؟؟؟

دلم؟؟؟دل؟؟؟دلم مگه قرار بود سر جاش باشه؟؟؟؟؟؟؟؟

دارم خفه می شم:قرار بود سر جاش باشه یا قرار بود بدمش دست یه کسی؟؟؟

دست یه کسی؟؟؟کی؟؟؟؟؟؟دارم خفه می شم،پس چرا یادم نمیاد؟؟؟؟؟

دلم؟؟؟؟؟؟؟؟دل؟اصلا...

اصلا مگه قرار نبود بی دل بشم؟؟؟؟

دارم خفه می شم:پس چرا هنوز دلم سالمه؟؟؟چرا سر جاش...

دارم خفه می شم:اخه هنوز سالمه،هنوز سر جاشه... تیک تاک تیک تاک...