سلام

قرار بود از خوشبختی بنویسم.از همین جا بگم که من ادعا نمی کنم خیلی حالیمه و این حرفا!فقط چون قراره پا تو کفش همه من جمله بزرگ تر ها بکنم گفتم که این تراوشات ذهنی رو به جای این که بذارم خاک بخوره بنویسم این تو بلکه به درد یکی بخوره!

ثانیا مهم نیس من خودم تا چه حد موفق به انجام این راهکارهای عملی می شم.من می گم بلکه شما عملیش کنید.البته کلی ادعام می شه که این راهکارها زندگی خودم رو 177درجه تغییر داد

اعتماد به نفس

ثالثا اصل مطلب به صورت نکته ای در ادامه مطلب:

1.خوشبخت شدن مثل خیلی چیزای دیگه دو بخش داره(البته به طور کلی دو بخشه.و گرنه میتونه بیش تر هم باشه).یک بخش از اون قسمت طرز فکر و طرز دید ماست که زمینه ای برای بخش دومه.بخش دوم هم عملکرد ما که شامل رفتارها گفتارهاو...می شه.

2. ما فقط درمورد بخشی از زندگی حرف می زنیم که در موردش کاری از دستمون بر می آیدبه قول خودم"علی السلام":you just can do what you can do

3.علی رقم این که خیلی ها قبول نمی کنن، اما بخش اعظم خوشبختی در درون ما اتفاق می افته و می تونه تحت هر شرایطی رخ بده.سوء برداشت نشه ها!من ضمن این که معتقدم انسان در هر حالی "می تونه "احساس خوشبختی کنه،هرگز معتقد نیستم که در هر شرایط "باید"احساس خوشبختی کنه.چون این نگاه های بیش از حد خوشبینانه به زندگی جلوی تلاش انسان برای پیشرفت رو می گیره. این نگاه رو باید نسبت به اون بخش از زندگی که دست ما نیست داشته باشیم.

4.مطمین باشیم شرایط غیر ارادی زندگی که توش قرار داریم دقیقا همون شرایط مطلوبه که ما باهاش می تونیم به طرف کمال یا خوشبختی بریم.باید اعتقاد داشته باشیم که اگر بهتر از این هم ممکن بود قطعا خداوند ما رو در اون شرایط قرار می داد.(یاد آوری می کنم که من در مورد"آنطور که هستم"حرف نمی زنم.درمورد "آنطور که باید باشیم"حرف می زنم.)اگر هم این مطلب رو قبول نداری و فکر می کنی بهتر از این هم ممکن بود، یه راه حل داری اونم اینه که بشینی غصه بخوری که چرا اون طوری نشده!

5.همه ی ما اگر با خودمون روراست باشیم قبول می کنیم که خیلی مشکلات فکری و رفتاری داریم.(تو اگه این جوری فکر نمی کنی یعنی دیگه خیلی ...).و بیش ترین بدبختی های ما هم از همین خودمون سر چشمه می گیره.امیر المومنین علیه السلام می فرمایند:"نفسک أقرب أعداءک إلیک"یعنی نفس تو نزدیک ترین دشمنت به  تویه.

6.یکی از مشکلات ما که تأثیر بیش از حدی روی احساس خوشبختیمون داره،نگاه ها و قضاوت های ما در مورد دیگرانه که بیخود فکر و ذهن ما رو اشغال می کنه و تنها تاثیرش داغون شدن اعصاب خودمونه.عصبانیت


اینی که بهت می گم خیلی وقت می بره اما معجزه می کنه:"ریلکس باش".این یه قلم رو دیگه ادعا میکنم خودم تا حد زیادی عملی کردم.من از یه آدمی که همیشه حرص می خورد تبدیل شدم به آدمی که خیلی راحت زندگی می کنه و به دیگران حق می ده اون طور که حق دارن زندگی کنن.البته خود این مطلب هم راهکارهایی داره که اگر عمری باقی موند کم کم می نویسم.

راهکار عملی اول:این بار که از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی به طوری که  ذهنت بیش از چند دقیقه به اون شخص اختصاص پیدا کرد،برای ریلکس بودن تمرین کن.سعی کن به اون موضوع یا شخص کمتر اجازه ی ورود به ذهنت رو بدی. فکر و ذهن تو جای هر چیزی نیستاصلا!.اولش شاید حس کنی بد تر میشه و بیش تر از قبل ذهنت مشغول میشه.اما کم کم از حلاجی کردن رفتارهای نادرست دیگران و یا اتفاقات ناخوشایند دست بر می داری.این قضیه رو دست کم نگیر و بدون که اگر از پسش بربیای  زندگیت رو زیرو رو می کنه.تمرینت رو با گفتن اذکاری مثل استغفر الله یا لا حول و لا قوة إلا با الله شروع کن.توکلت به خدا باشه و بگو توکلت علی الحی الذی لا یموت.بعد سرت رو گرم یه کاری کن که دوست داری.مثل مطالعه،کارهای هنری،ورزش و... هر باری که افکار منفی دوباره به طرفت اومدن بگو أعوذ بالله من الشیطان الرجیم.


نظر یادت نره